
خاطره از حسین مسکنه در خصوص آقای رنجبر فرماندار کرمانشاه ، یادم میاد یک شب ساعت ۲ شب آقای رحمت جلیلیان سرپرست تابناک کرمانشاه دور میدان فردوسی میبینه که یه ماشین یک شخص رو میدزده رحمت به من زنگ زد گفت افتادم پشت سرش الان آخر شهرک کیانشهرم ساعت ۲ و ده دقیقه شب زنگ […]
خاطره از حسین مسکنه در خصوص آقای رنجبر فرماندار کرمانشاه ، یادم میاد یک شب ساعت ۲ شب آقای رحمت جلیلیان سرپرست تابناک کرمانشاه دور میدان فردوسی میبینه که یه ماشین یک شخص رو میدزده رحمت به من زنگ زد گفت افتادم پشت سرش الان آخر شهرک کیانشهرم ساعت ۲ و ده دقیقه شب زنگ زدم آقای رنجبر دومین بوق جواب داد و فقط گفت حسین چیشده این وقت شب گفتم ماجرا اینه خلاصه تا ساعت ۳ و نیم شب تلفنی با سرهنگ یوسفوند و رحمت جلیلیان و آقای فرماندار درگیر این ماجرا بودیم تا تونستن طرف رو دستگیر کنند هیچ وقت نبوده پشت خط تلفنش باشم و اگرم جلسه ای باشن پیام میدن و بعد از جلسه خودشان تماس میگیرند