سید سعید قاسمی / شاید این مطلب به نظرشما کمی تا قسمتی عجیب ، خنده دار و یا از دید بعضی ها مطرح کردنش مضحک و سخیف باشد ، ولی اعتقادم این است برای حل یک مشکل می بایست همانند پزشکان آنرا جراحی نمود تا درمان شود ، در جراحی هم خون هست و هم […]
سید سعید قاسمی / شاید این مطلب به نظرشما کمی تا قسمتی عجیب ، خنده دار و یا از دید بعضی ها مطرح کردنش مضحک و سخیف باشد ، ولی اعتقادم این است برای حل یک مشکل می بایست همانند پزشکان آنرا جراحی نمود تا درمان شود ، در جراحی هم خون هست و هم بوی مشمئز کنند و هم … این مطلب واقعیتی تلخ است ، واقعیتی که که باید آنرا را پذیرفت ، هرچند این نوشته بار منفی داشته باشد و به خیلی از مدیران عزیز و ارجمند و میزدار بر می خورد که خیلی مهم نیست بگذار بر بخورد تا شاید درک درستی از این موضوع به ظاهر سخیف اما مهم داشته باشند ، اما ماجرا چیست ؟
عید فطر به همراه چند خانواده به قصد تفرج به کوه و دشت و دمن زدیم ، از کرمانشاه که راه افتادیم کلی از منطقه ای که مورد هدف بود تعریف کردم و همه را مشتاق دیدن مقصد گردشگری ، به منطقه ریجاب و بعد از آن به روستای ژالگه روبروی آبشار پیران رفتیم ، قطعا شما هم تصدیق می فرمائید که منطقه بسیار زیبا و جذاب است ، به عنوان سر پرست تیم خانوادگی که بعضی از اصفهان آمده بودن تمام هدفم این بود بتوانم روزی خوش را برای همراهان و همسفران که برای اولین بار این منطقه را می دیدند رقم بزنم ، بدون شک ماندگاری این روز خوش برای همسفران نیاز به فاکتورهایی داشت که باید مهیا می بود .
اگر مرا متهم به سیاه نمایی نمی کنید و بر چسب ضد انقلاب و نظام و استان و وصولگرایی و منفعت طلبی بر من نمی زنید یکی از این آیتم ها در اینگونه سفرها فراهم نمودن شرایطی برای رفع قضای حاجت است و اگر این مسئله بر فرد مستولی شود و نتواند آنرا انجام دهد رسماً لذت سفر کوفت و زهر مارش می شود ، به عبارتی همه مقدمات سفر هم کشک
قطعاً مستحضرید در سفر های اینچنینی حجم خوردنی کمی تا قسمتی افزایش دارد و نیاز به قضای حاجت برای تخلیه هم امری ضروری و مهم است ، در فرهنگ عام فردی که نیاز به قضای حاجت دارد و شرایط برایش فراهم نیست همه جا را سیاه و سفید می بیند ، بدون شک همه ما این مسئله را یکبار هم که شده تجربه کرده ایم و بعد از ماجرا چقدر این دیالوگ آشناست که آخیش راحت شدم ، دنیا رنگی شد !!
اما فاجعه چه زمانی رخ می دهد !! زمانی که نیازبه قضای حاجت رخ دهد و تو به هر دری بزنی محلی برای عملیات تخلیه پیدا نکنی ، زمین و زمان برایی یکی می شود و رسماً قاطی می کنی و به همه می پری
عصبی می شود و … اما اینجا نوک حمله به سمت کیست ؟ کسی که پیشنهاد محل را داده و همه او متهم این مسئله استراتیژیک می دانند !!و من در آن محل بسیار زیبا و جذاب و دیدنی که می تواند تاج گردشگری استان کرمانشاه باشد و اما اکنون زیبایی هایش اصلاً برای همسفران پیدا نبود متهم ردیف اول عدم تخلیه همسفران بودم و بدینگونه بود که من به عنوان متهم اصلی مورد شماتت همسفران قرار گرفتم
به جبران این همه طعنه ها و متلک ها و لغوزهای همسفران … منهم تا توانستم (البته در دلم ) برای بانیان وضع موجود صلوات آنهم با صدای بلند فرستادم و همه را مورد محبت خالصانه خود قرار دادم ، جالب این بود که مسافرانی که از استانهای همجواربه آنجا آمده بودند همه در پی محلی برای تخلیه بودند و اما با درب های بسته دستشویی ها روبرو می شدند ، آنها نیز همراه با من صلوات بلند خود را نثار بانیان وضع موجود نمودند و اما چند نفری هم کمی تا قسمتی صلوات هایی با صدایی بلند تری فرستادن و کلی به مسئولان استان محبت فرمودند
کلی حسرت خوردم که بسته شدن درب توالت عمومی چگونه حیثیت یک استان را به باد داد ، بماند که چه حرف هایی زدند که من از شرمندگی نمی دانستم چه بگویم و مجبورم همه آنها را در اینجا سانسور کنم
آنها بدون رودروایسی ( چیزی که من و ما دچار آن شده ایم ) بی عرضگی مسئولین استان را به ما یادآور شدند واین واقعیت تلخ را به ما گفتند و اما پشیمان از انتخاب محل که برای تفریح انتخاب کرده بودند ، می گفتند چه اشتباه بزرگی کردند به اینجا آمده اند
دوستان عزیز !!! نه اینکه محلی برای تخلیه نبود ، درد این بود محل وجود داشت اما قفلی آهنین که آنرا بسته بود و به همه دهن کجی می کرد و آبروی استانی را به مسخره گرفته بود
همسرم که بیش از همه ، همه چیز را سیاه و سفید دیده بود عملیات جستجوی خانه به خانه در روستای ژاگله را آغاز کرد و وقتی پیروزمندانه به جمع پیوست ، متوجه شدیم او در حال حاضر همه چیز را رنگی می بیند و با نگاهی به زیبایی های منطقه گفت : عجب جای زیبایی است اینجا !! در ادامه گفت : محبت یکی از خانمی از اهالی شامل حالش شده و او آن محبت را تا ابد فراموش نخواهد کرد ، او خود را مدیون فرا هم نمودن شرایط برای رنگی شدن چشمش می دانست و گفت : امید وارم روزی بتوانم دنیای سیاه و سفید او را رنگی کنم
شک ندارم با حالی که همسفرانم داشتند هیچ کدام ازآنها متوجه زیبایی های پیران نشدند چرا که تقریباً همه تحت فشار بودند و چاره ای جز برگشت نبود .
باور می کنید کسی انگیزه ای برای دیدن آبشار و زیبایی های بکر منطقه را نداشت و همه تحت فشار عصبی به دنیال راهی برای فرار و رسیدن به محلی برای تخلیه و رنگی شدن چشم هایشان بودند ، دیگر گردشگران از استانهای کردستان و ایلام و همدان که از شماره ماشین هایشان هویدا بود می شد حالی بهتر از همسفران من نداشتند و آنها هم سریع منطقه را ترک می کردند
و اینگونه بود که دستشویی بسته در بلندی آبشار پیران آبروی استان بزرگ آبروی کرمانشاه را به بازی گرفت
سید سعید قاسمی