وسط شهر و در محله شو آباد ، اونم در هفته ای که اسمش رو با هم بودن و وحدت گذاشتند یه مجتمع تجاری هست با یازده مغازه ، نکته عجیب در خصوص این مجتمع اینه که هیچوقت همه یازده مغازه با هم باز نمیشن! یه روز چهار تا کرکره پایینه ، هفت تا باز ، فرداش همون هفت تا بستهان، چهارتای دیگه باز. مردم مانده اند که این مجتمع تجاریه یا … ( خودت چیزی بجاش بگو ) !
مشکل اصلی مجتمع شماره یازده در شوآباد که به مشکل اصلی شهر و تازگی ها کشور (چون کار کشیده به جاهای بالا ) اینه که همهی مغازهدارها فکر میکنن مدیر مجتمع و ادمین ماجرا هستند . هیچ کی فکر نمی کند باید سین بکنه !! همه می خوان چیز باشند البته !! زمانی یه خبرنگار میاد تو مجتمع همه کارشناس فن بیان می شوند و همدیگر را محکوم و به اشد مجازات تهدید می کنند وگر نه زمانی برق قطع می شه همه می گن : تقصیر توئه ، اون یکی جواب میده نه، تقصیر توئه که دیشب چراغا رو خاموش نکردی! و یکی دیگه میگه : من باید حرف بزنم، شما گوش بدید و الخ …
همه با هم حرف می زنند ، هیچکس مشتری رو نگاه نمیکنه و مردمی که برای خرید میان، بیشتر تماشاچی دعوا میشن تا مشتری و البته کلی هم می خندند و جالبتر اینکه کار به جایی رسیده که حتی یه بلاگری که روبروی مجتمع کله پزی داره و کله های وندی و قندی خوبی داره هر روز و شب و نصف شب تو لایو و پست یازده مغازه مجتمع رو نصیحت میکنه و هی می گه : بابا جان! یه بارم همهتون با هم باز کنید ببینیم چی میشه ! نذارید فکر مردم فکر کنند شهر در دست بچه هاست !!
از نظر کله وندی !! ببخشید کله پزی شو آباد گند ماجرا زمانی بود که یکی از “بزرگان شهر ” رفت بالای تریبونی بزرگ واز بزرگان کشور خواست بیان مشکل مجتمع شمار یازدهمغازه شو آباد رو حل کنن!
شنیده ها می گه یکی از حضار در مجلس بزرگان با تعجب گفته : یعنی یازده تا مغازهدار شو آبادی نمیتونن سر باز و بسته کردن کرکرهها به توافق برسن، بعد ما باید بودجه کشور رو خرج رفع اختلافشون کنیم؟!

ای داد ، ای بیداد ، ای هوار ، پیشنهاد ویژه من سعید قاسمی اینه : به هر صورتی شده باید برای روشن شدن تکلیف مردم هر یازده مغازه تعطیل شود تا یازده نفر دیگر بیایند و مشکل یازده حل شود
سید سعید قاسمی
شهریور 1404 / کرمانشاه