یادنامه جمشید عزیزخانی ، هنرمندی که آخرین نت موسیقی اش پرواز ابدی اش شد

سید سعید قاسمی  / استاد جمشید عزیزخانی، هنرمند برجسته موسیقی کرمانشاه، آخرین نت‌های آواز زندگی‌اش را با پرواز ابدی نوشت  و بست. او نه فقط یک خواننده، که راوی روزگار، همدم غم‌ها و شادی‌ها، و صدای نسل‌هایی بود که با نغمه‌های او زندگی کردند. از همان روزهای آغازین جنگ تحمیلی، صدای جمشید تبدیل شد به سلاحی معنوی در دست مردم و رزمندگان. کارهای دفاع مقدس او بسیار مهیج بود و نقشی اساسی در روحیه‌دهی به رزمندگان داشت؛ سرودهایی که در خط مقدم و پشت جبهه طنین‌انداز می‌شدند و امید را زنده نگه می‌داشتند. به‌ویژه آثاری که برای روحیه  بخشی به رزمندگان و برای آزادگان ( هاتین خوش هاتین ) اجرا کرد، غوغایی به پا نمود و در حافظه جمعی یک ملت ماندگار شد.

او در کنار آثار حماسی، در موسیقی مذهبی و فولکلور کردی نیز چهره‌ای کارستان بود. جمشید با صدای گرم و نافذ خود توانست هم در مجالس ذکر و آیین‌های مذهبی بدرخشد و هم در شادی‌های محلی و جشن‌های مردمی. همین گستره وسیع کاری باعث شد که هم نسل جنگ، هم نسل امروز و هم آیندگان، او را با صدا و ترانه‌ای خاص به خاطر بسپارند.

هر زمان کاری تازه  را آماده می کرد  از اولین  کسانی بودم   که  با ذوقی  شادمانه  مرا در جریان آماده شدن کارش می گذاشت و چقدر ذوق می کرد برای کارهای جدیدش ،  همان  جمشید  دهه هفتاد بود برای من  و من هم مشتاقانه  با  خوشحالی و حال خوشش  همراه می شدم  ، وقتی کار را برایم می فرستاد و گوش می دادم  احساس می کردم این  جمشید  با جمشید  سال قبل و قبل تر  فرق کرده و  بهتر شده است

استاد جمشید عزیز خانی متولد مهرماه ۱۳۳۵ در کرمانشاه بود. فعالیت حرفه‌ای‌اش را از سال ۱۳۵۳ آغاز کرد؛ همان زمانی که در اردوی دانش آموزی  رامسر مقام نخست آواز را به دست آورد. نخستین آثار رسمی‌اش با نام‌های «سفرنامه کردستان» و «ریوار» در سال‌های آغازین انقلاب منتشر شدند و خیلی زود جایگاه او را در موسیقی کردی تثبیت کردند. در طول دهه‌های بعدی، او بیش از ۸۰۰ قطعه محلی و ملی اجرا کرد؛ آماری حیرت‌انگیز که نشان از شور خستگی‌ناپذیر او برای موسیقی داشت.

پس از پایان جنگ، جمشید به تهران کوچید. از سال ۱۳۷۸ همکاری رسمی‌اش با مرکز موسیقی صداوسیما آغاز شد و او عملاً به پرچمدار موسیقی کردی و کرمانشاهی در سطح ملی بدل گشت. حضورش در رادیو و تلویزیون و انتشار آثار متعدد باعث شد که نام و صدایش نه تنها در غرب کشور، بلکه در سراسر ایران شنیده شود.

من جمشید را از زمانی که مجموعه  «جنگ هفت‌شنبه» را در دهه هفتاد می‌ساختم می‌شناسم. صدای سحرآمیزش برایم همیشه لذت‌بخش بود. به همین خاطر به هر بهانه و مناسبتی او را به برنامه‌هایم دعوت می‌کردم؛ چرا که می‌دانستم حضورش، حتی با یک قطعه کوتاه، به دل هر مخاطبی امید و گرما می‌بخشد. افسوس که دیگر او را در کنار خود نداریم تا دوباره آن نغمه‌های دلنشین را بشنویم.

از میان آثار فراوان او می‌توان به ترانه‌های ماندگار «کتان کتانه»، «خووشم ئەوی»، «خزان» و قطعه مذهبی «عطر نام پیامبر» اشاره کرد. هر کدام از این آثار، روایتی از شادی، غم، ایمان و زندگی مردم بودند؛ مردمی که جمشید عزیزخانی با عشق برایشان می‌خواند و به زبان آنان حرف دلشان را می‌زد.

امروز جمشید دیگر در میان ما نیست. آخرین نت‌هایش، پرواز ابدی‌اش شد. اما هرچند جسمش رفته است، صدای او و آثاری که بر جای گذاشته، نام و یادش را تا همیشه در دل‌های ما زنده نگاه خواهد داشت. صدای جمشید، صدای کرمانشاه، صدای جنگ و صلح، صدای شادی و اندوه، و صدای مردمی است که او هرگز فراموششان نکرد.

 

پیشنهاد فر نیوز
0:00
0:00