مدیریت موفق، صرفاً به تلاش، طرحریزی، و برگزاری جلسات متعدد محدود نمیشود. بسیاری از مدیران در همین کرمانشاه خودمان هستند که شبانهروز برای بهبود شرایط شهر و استان و اجرای برنامههای توسعهای که بسیار هم نیاز این استان پر از مشکلات متعدد است تلاش میکنند. اما آنچه در نهایت معیار واقعی موفقیت است، نه گزارشها و آمارهای داخلی، بلکه اثر ملموس آن تلاشها در زندگی روزمره مردمی است که این روزها خیلی به کار مدیران اعتمادی ندارند
اگر خروجی یک طرح تنها در فضای رسانهای بازتاب یابد، بدون آنکه شهروندان آن را در کوچه و خیابان، در معیشت و رفاه، در اشتغال و امید که این روزها نیازی اساسی برای جامعه تجربه کنند، این تلاشها اگرچه پرزحمت بودهاند، اما به زبان مردم، شبیه آو یازی زل و در ترجمه فارسی اش آب دادن به نی است؛ این کارها صدایی بلند دارد، اما درونش تهی است و آبی به ریشههای تشنه نمیرسد.
تحقق عدالت و پیشرفت، زمانی معنا پیدا میکند که مردم، بدون نیاز به تفسیر و تحلیل، احساس کنند که تغییری در زندگیشان رخ داده است. در غیر این صورت، هرچقدر هم پروژهها بزرگ باشند، اگر حضورشان در کف جامعه احساس نشود، اعتماد عمومی کاهش مییابد و شکاف بین مسئول و مردم عمیقتر میشود.

نخستین گام، درک واقعی از نیازهای مردم است. بسیاری از پروژههایی که کلید میخورند، نتیجه دیدگاههای بالا به پایین هستند؛ در حالیکه موفقترین طرحها، آنهاییاند که از دل مردم برخاستهاند. شنیدن صدای مردم، حضور میدانی در بین آنها، و درک ملموس از مشکلات واقعی، پیشنیاز هر برنامهای است که قرار است به نتیجه برسد.
گام دوم، شفافیت در روند اجرا و گزارشدهی واقعی است. مردم باید بدانند طرحها در چه مرحلهای هستند، چه موانعی وجود دارد و چه زمانی میتوانند انتظار تغییر داشته باشند. مشارکت دادن مردم در فرآیند اجرا، حتی اگر در حد اطلاعرسانی باشد، حس تعلق ایجاد میکند و اعتماد عمومی را افزایش میدهد.
در نهایت، ارزیابی عملکرد نه بر اساس فرمهای اداری، بلکه با معیارهایی همچون افزایش رضایت عمومی، بهبود کیفیت زندگی، و ایجاد تغییر محسوس در فضای شهری و روستایی، میتواند نشان دهد که کدام طرحها واقعا تأثیرگذار بودهاند.
تلاشهای مدیران زمانی در حافظهی جمعی مردم باقی میماند که با خاطرهای از یک آسفالت بیدردسر، نجات بیماری در یک بیمارستان مجهز، یا لبخند کودکی در یک فضای فرهنگی همراه باشد. غیر از این، همان ضربالمثل قدیمیست که میگوید: ” آو یاری زل … سید سعید قاسمی