تحرکات مشکوک در طی چند ماه گذشته-از ورود تجهیزات نظامی جدید به پایگاه‌های ایالات متحده در سوریه تا پروژه تروریستی جدید واشنگتن برای سیطره بر منطقه مرزی سوریه و عراق، موجب شده تا بار دیگر توجهات به سمت توطئه جدید ایالات متحده در منطقه و مشخصا سوریه معطوف شود. اما مهمترین سوالی که در این زمینه مطرح می‌شود آن است که آیا آمریکا مجددا قصد دارد از کارت تروریسم و در راس آن «داعش» برای ناامن کردن منطقه استفاده کند؟

استراتژی آمریکا برای مقابله با مقاومت در منطقه بعد از سوختن کارت «تروریسم»

در همین زمینه «امین محمد حطیط» تحلیلگر امور راهبردی منطقه در یادداشتی برای روزنامه لبنانی البناء نوشت، در سال 2019 و بعد از اینکه رسما ثابت شد جنگ جهانی علیه منطقه به طور کلی و محور مقاومت به شکل خاص از دروازه هجوم تروریسم به سوریه، شکست خورده است، آمریکا که سرکردگی این جنگ را به عهده داشت، با هدف جلوگیری از سرمایه‌گذاری مقاومت روی این دستاورد راهبردی بزرگ خود در شکست تروریسم و بازگشت ملت‌های منطقه به ویژه سوریه به زندگی طبیعی خود، به استراتژی «طولانی کردن درگیری‌ها» در منطقه روی آورد. اصلی‌ترین ابزار آمریکا برای اجرای این استراتژی ، جنگ نرم بود و ایالات متحده در این عرصه به طور خاص بر لبنان و سوریه متمرکز شد.

حطیط افزود، در همین چارچوب و در راستای استراتژی ترکیبی «هرج و مرج خلاق» و سیاست «طولانی کردن درگیری‌ها» برای جلوگیری از بازگشت سوریه به زندگی طبیعی و ایجاد یک هرج و مرج گسترده در لبنان و نهایتا نابودی این کشور، آمریکا جنگ اقتصادی خود علیه سوریه را تشدید و به «قانون سزار» و سپس قانون موسوم به «کپتاگون1» روی آورد و اکنون نیز در حال آماده‌سازی تحریم‌های جدید در قالب «قانون کپتاگون2» علیه سوریه است. اما در لبنان نیز «مایک پامپئو» وزیر خارجه وقت آمریکا از سال 2019 یک طرح 5 مرحله‌ای برای نابودی لبنان شامل خلأ سیاسی، فروپاشی مالی، فروپاشی اقتصادی و نهایتا ایجاد ناامنی و ویرانی در این کشور ترسیم کرده بود که بارها در مقالات مختلف درباره آن صحبت کرده‌ایم.

در ادامه این یادداشت آمده است، در ابتدا به نظر می‌رسید آمریکا از اتکا به تروریسم که ابزار اصلی این کشور برای به راه انداختن جنگ جهانی علیه سوریه بود، رویگردان شده و برای تجزیه سوریه و تقسیم آن به دولت‌های کوچک و متخاصم بر اساس گرایش‌های فرقه‌ای و طایفه‌ای، قصد دارد از جنگ اقتصادی در کنار حمایت از جدایی‌طلبانِ کُرد و تکمیل پروژه ترکیه در شمال سوریه استفاده کند. طبق این پروژه قرار بود یک منطقه نظامی تحت سیطره ترکیه در شمال سوریه ایجاد شود که همراه با تغییرات جمعیتی و جدایی کامل این منطقه از سوریه باشد.

چند تحول بزرگ بین‌المللی-منطقه‌ای و شکست سیاست‌های آمریکا

بر اساس این گزارش، اما تحولات بین‌المللی و منطقه‌ای، آمریکا را بر آن داشت تا در سیاست‌های خود تجدید نظر کند؛ زیرا برای واشنگتن روشن شد که این سیاست ممکن است منجر به از دست رفتن موقعیت آن در خاورمیانه شود. در راس این تحولات، شکست استراتژی آمریکا در اوکراین بود؛ شکستی که موجب شد غرب و آمریکا در جنگ فرسایشی اوکراین دست و پا بزنند. در این جنگ روسیه سرِ پا ماند و اوکراین وارد مسیر فرسایش قدرت و از دست دادن قلمرو خود شد. تحول بعدی مربوط به توافق ایران و عربستان برای احیای روابط خود است که در چین انجام شد.

امین حطیط تصریح کرد، توافق ایران و عربستان ضربه‌ای بزرگ به استراتژی هرج و مرج خلاق آمریکا بود؛ درحالی که این استراتژی همه جنگ‌ها و درگیری‌های منطقه را مدیریت می‌کرد. اما سومین تحول، بازگشت سوریه به اتحادیه عرب و اشتیاق کشورهای عربی برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک با دمشق بود؛ کشورهایی که پیشتر به دستور آمریکا همه مناسبات خود را با سوریه قطع کرده بودند. علاوه بر آن می‌توانیم صحنه عملیاتی در خاور دور و چین را نیز به این تحولات اضافه‌ کنیم که اصلا به نفع آمریکا نیست؛ آمریکایی که می‌گفت قصد دارد با هدف متمرکز کردن توجه خود به شرق آسیا و مشخصا مقابله با چین، حضورش را در منطقه غرب آسیا کمرنگ کند.

وی افزود، در مقابله با این تحولات نگران‌کننده، به نظر می‌رسد که آمریکا تصمیم به طراحی یک توطئه جدید در منطقه به طور کلی و علیه محور مقاومت به شکل خاص به ویژه سوریه و لبنان گرفته؛ توطئه‌ای که مقدمات آن در عرصه سیاسی و عملیاتی ظاهر شد و اهداف زیر را دنبال می‌کند:

-جلوگیری از اجرای توافق عربستان و ایران یا دست کم به تاخیر انداختن مراحل اجرایی این معاهده و قرار دادن توافق تهران و ریاض در موضع سوء ظن و بی اعتمادی متقابل بین طرفین.

-جلوگیری از بهره مندی سوریه از بازگرداندن موقعیت خود در میان اعراب و ممانعت از فعال شدن روابط عربی-عربی.

-قطع راه زمینی که مولفه‌های مختلف محور مقاومت از ایران تا لبنان و فلسطین و سوریه و عراق را به هم پیوند می‌دهد.

-فعال‌سازی مجدد حملات تروریستی در سوریه با هدف برهم زدن امنیت این کشور و تضعیف روحیه مردم و منحرف کردن توجه آنها از مقابله با جنگ اقتصادی آمریکا.

-تبدیل کردن لبنان و سوریه به صحنه‌های عملیاتی و محاصره دو کشور در خشکی و دریا و قطع خطوط تجاری میان آنها.

امین حطیط در ادامه یادداشت خود تاکید کرد، به این منظور آمریکا همه ابزارها و مزدوران خود را که در تجاوزات این کشور علیه منطقه شریک هستند به کار گرفته و از آنها برای ایجاد اخلال در امنیت و نظم سوریه و نیز ایجاد ترس و ناامیدی در میان مردم لبنان استفاده می‌کند. شواهدِ موجود درباره این توطئه جدید آمریکا به شکل زیر است:

-تلاش برای ایجاد یک کمربند جداکننده که سوریه را از استان الحسکه در شمال تا التنف و السویداء در جنوب و سپس درعا و القنیطره در جنوب غربی محاصره می‌کند. با ایجاد این کمربند، سوریه به کلی از سمت شرق از عراق و از جنوب از اردن جدا می‌شود. هدف از ایجاد این کمربند جداکننده، قطع جاده ارتباطی میان سوریه و سایر اعضای محور مقاومت در منطقه است.

-فعال سازی و گسترش طرح تجزیه سوریه با هدف ایجاد یک منطقه جنوبی دروزی ؛ به طوری که منطقه‌ای امن برای اسرائیل تشکیل شود که جولان و فلسطین اشغالی را از تهدید مقاومت و محور آن دور کند. هم‌زمان با آن آمریکا به فکر تشکیل یک منطقه خودمختار در سواحل سوریه است.

-بسیج نیروهای نظامی آمریکا و استقرار مجدد گروه‌های تروریستی در مناطق مختلف سوریه به ویژه در منطقه کمربند جداکننده و همچنین به راه انداختن یک جنگ روانی علیه ارتش و ملت سوریه و همچنین مقاومت. آمریکا قصد دارد با فعال کردن تحرکات تروریستی در سوریه همانند سال 2011 مردم این کشور را به وحشت انداخته و آنها را علیه دولت تحریک کند؛ موضوعی که روند بازگشت آوارگان سوری را نیز بسیار پیچیده می‌کند.

-ادامه اجرای پروژه آشوب 5 مرحله‌ای آمریکا در لبنان و بالا بردن صداهایی که خواستار فدرالیته‌سازی این کشور هستند.

-تحت فشار قرار دادن لبنان از دروازه یونیفل (نیروهای موسوم به حافظ صلح سازمان ملل مستقر در لبنان) و استفاده از نیروهای بین‌المللی برای آسیب زدن به منافع لبنان در برابر دشمن صهیونیستی.

چرا پروژه مخرب آمریکا در منطقه باز هم شکست می‌خورد؟

در ادامه این مقاله تاکید شده است، اینها مهمترین عناوین و اهداف توطئه جدید آمریکا در منطقه بوده و واشنگتن و متحدانش از خلال آن قصد دارند بخش بزرگی از خسارت‌های خود را در منطقه جبران و دستاوردهای محور مقاومت را نابود کنند. اما آیا این اتفاق رخ خواهد داد؟ روشن است که آمریکا استراتژی‌های دیوانه‌وار خود را بدون توجه به خطرات آن وارد مرحله اجرایی کرده و در نقشه‌های خود روی خون و امنیت و زندگی ملت‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند.

بر اساس این یادداشت، اما با این وجود تجربه ثابت کرده که محور مقاومت منطقه ابزار و قدرت کافی برای مقابله با نقشه‌های توطئه‌آمیز آمریکا را دارد؛ همانطور که در جریان جنگ جهانی تروریسم علیه سوریه و حتی جنگ اقتصادی آمریکا علیه ملت‌های منطقه روشن شد. از آن گذشته در مرحله جدید تحولات منطقه به سمت و سویی پیش رفت که دیگر آمریکا نمی‌تواند همانند گذشته روی متحدان خود از کشورهای عربی برای اجرای پروژه‌های مخرب در منطقه حساب کند. مهمتر از همه این است که محور مقاومت توانایی خود را در شکست پروژه‌های فتنه‌جویانه محور آمریکایی ثابت کرده و ملت‌های منطقه در این زمینه اطمینان خاطر دارند.