تکواندوی ایران در المپیک پاریس عملکرد شگفتانگیزی داشت و توانست با کسب ۴ مدال تاریخسازی کند. نمایشی که بخش مهمی از آن مدیون مجید افلاکی بود؛ تکواندوکار سابق و مربی فعلی که هدایت تیم ملی مردان را بر عهده داشت و توانست پس از ۱۶ سال بار دیگر تکواندو را به طلای المپیک برساند. […]
تکواندوی ایران در المپیک پاریس عملکرد شگفتانگیزی داشت و توانست با کسب ۴ مدال تاریخسازی کند. نمایشی که بخش مهمی از آن مدیون مجید افلاکی بود؛ تکواندوکار سابق و مربی فعلی که هدایت تیم ملی مردان را بر عهده داشت و توانست پس از ۱۶ سال بار دیگر تکواندو را به طلای المپیک برساند. خودش، اما خیلی به دنبال رکورد و عنوان نیست و اعتقاد دارد استعدادهای تکواندو در دست او امانت هستند و وظیفه داشته از آنها بهترین نتیجه را بگیرد تا پرچم ایران در پاریس بالا برود. پرچمی که او معتقد است حتی در زمان جشن گرفتن هم نباید روی زمین باشد و باید آن را روی سر بگذاریم.
مجید افلاکی پس از روزهای درخشان در المپیک پاریس، درباره اتفاقات مختلف تکواندو صحبت کرد. اما صحبتهای او درباره دیدار پایانی آرین سلیمی جذاب و شنیدنی است.
افلاکی با اشاره به وی نیز همچون ارین سلیمی، کُرد است، اظهار داشت: به آرین هم گفتم ما مردم کُرد، مظلوم هستیم و برای ایران و پرچممان کاری کن هم مردم و هم کُردها خوشحال شوند و پرچم ما بالا برود و خانواده و مربیات خوشحال شوند. در زمان استراحت قبل فینال این را دادم گوش کرد و او جواب داد و انگار آب روی آتش بود. بعد از راند اول، تصورش از حریف انگلیسی این بود که نمیتواند پا بزند ولی به او گفتم حریف از تو میترسد و میشود این را برد. یک کلمهای هم بین خودمان میگفتیم که نمیخواهم بگویم و باید بین ما بماند. بعد قصه پرچم پیش آمد و من شب قبل به آن فکر کردم همچین کاری کنم و میخواستم مهران برخورداری هم بیاید و ۳ نفری زیر آن بنشینم. الان باب شده پرچم را روی زمین بگذاریم و ببوسیم ولی پرچم نباید روی زمین بیفتد و باید روی سر و دوش ما باشد و پرچم هویت ماست.
وی با بیان یک خاطره جالب و درخواست از قویترین مرد جهان برای صحبت کردن با آرین سلیمی با گویش کردی، گفت: قرعه آرین و مهران هم سخت بود و باید ذهن آنها را هم جمع کنم. با این برنامه رسول مهربانی هم صحبت کردیم و آنجا قبل از فینال یک وویس گذاشتم و به مربی خودم مجتبی ملکی، قویترین مرد جهان زنگ زدم که از نظر روحی آرین را شارژ کنم. از مجتبی خواستم به زبان کُردی برای آرین پیام بفرستد و او گوش کند. مجتبی هم وویس قشنگی فرستاد و عکسی از مادرش فرستاد که سر نماز در حال دعا کردن بود.