در زمانهای قرار داریم که باید برای حفظ استقلالمان و نشان دادن قدرتمان، با کشورهای جهان در رابطه باشیم. یعنی هم با چین و روسیه پشت یک میز بنشینیم و هم با آمریکا و اروپا قهوه بخوریم.
مصطفی داننده – رسانههای آمریکایی خبر داده بودند که ایلان ماسک مدیرعامل شرکتهای تسلا و اسپیسایکس که اخیراً توسط ترامپ به عنوان مشاور دولت و یکی از وزیران وزارت تازهتأسیس «کارآمدی دولت» معرفی شده، با ایروانی سفیر ایران در سازمان ملل دیدار داشته است. وزارت خارجه ایران و شخص عراقچی البته به میدان آمدند و ایران دیدار را تکذیب کردند.
پخش اولیه این خبر بدون توجه به واکنش ایران، کافی بود تا مطابق انتظار صدای برخی از جریانهای تندرو در ایران بلند شود. به طور مثال روزنامه کیهان نوشت:« ایران پیام اقتدار برای دنیا میفرستد، معادلات منطقه را مقتدرانه رقم میزند و محافل خارجی معتقدند خاورمیانه که روزگاری طولانی در دست آمریکا بود، دیگر در دست کاخسفید نیست اما رکن داخلی کارزار غرب علیه ایران در سودای تکرار دیپلماسی التماسی است. بیاعتنایی به غیرقابل اعتماد بودن آمریکا، ملاقات پنهان با نماینده ترامپ و تقلای مجدد مذاکره از روی سادهلوحی است یا خیانت؟!»
این سبک مخالفت، باعث میشود تا دوباره اهمیت مذاکره و بازگشت ثبات اقتصادی به کشور و دور شدن سایه جنگ را با هم مرور کنیم و به هفت نکته در اینباره بپردازیم.
اول: مردم در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم به رئیس جمهوری رای دادند که میگفت باید با دنیا دوست بود. اگر آنها تفکر پزشکیان را قبول نمیکردند به سعید جلیلی رای میدادند و این پیام را به جهان مخابره میکردند که ما طرفدار گفتوگو نیستیم و تنها میخواهیم حرف بزنیم و دیگران گوش کنند.
در سال ۹۲ و ۹۶ هم این اتفاق افتاد. اگر انتخابات ۱۴۰۰ هم رقابتی بود نامزد قدری در برابر مرحوم رئیسی حضور داشت و شور انتخاباتی در میگرفت، چه بسا بازهم مردم به نامزدی رای میدادند که طرفدار گفتوگو و مذاکره است.
دلیل اینگونه رای دادن هم مشخص است. مردم در زمان برجام رنگ و بوی ثبات را چشیدند. آنها نمیخریدند تا ارزان شود و حالا مجبور هستند بخرند تا نگران نشود.
یادمان نرفته است که همه مشکلات اقتصادی زمانی رقم خورد که ترامپ از برجام خارج شد. و گرنه که در ۴ سال اول دولت روحانی، قیمت دلار و اقتصاد ثابت بود. اتفاقی که حتی یک روز هم در دولت سیزدهم نیفتاد. پس بهتر است دوستان به رای مردم توجه کنند. جامعه از پزشکیان ثبات و آرامش میخواهد نه شعار و زندگی روی ابرهای خیالی.
دوم: شرایط منطقه در بحرانیترین حالت خود قرار دارد. ایران و اسرائیل به صورت مستقیم به خاک هم حمله کردهاند. اتفاقی که هیچوقت شاهد آن نبودیم. دولت پزشکیان اگر میخواهد به اقتصاد باثبات برسد و بحران خاورمیانه را به پایان برساند، مجبور است بازهم تاکید میکنم مجبور است که در دیپلماسی با قدرت به میدان بیاید.
آمریکا بزرگتر اسرائیل است و تنها کشوری و فردی که میتواند این وحشی کودک کش را مهار کند تا هم جنگ به پایان برسد و هم انسان دیگری کشته نشود، ایالات متحده و شخص ترامپ است. با توجه به این معنا، چرا نباید باب مذاکره با آمریکا را باز کرد؟
برای پایان دادن به کشته شدن آدمها، سفیر ایران و یا حتی وزیر خارجه و شخص رئیس جمهور با ماسک که هیچ با خود ترامپ هم باید مذاکره کنند. همانگونه که برای پایان جنگ و رسیدن به اهدافمان با صدام گفتوگو کردیم و عکس یادگاری گرفتیم.
سوم: بازی با کلمات مثل دیپلماسی التماسی یا خیانت برای همین روزنامه و نطقهای پارلمان خوب است. سه سال دولت رئیسی نشان داد که این ادبیات برای مردم آب و نان نمیشود. زمین بازی امروز خاورمیانه در کنار اقتدار نظامی، عقلانیت هم میخواهد و آن عقلانیت این است؛ برای رسیدن به صلح پایدار در منطقه به سراغ برادر بزرگتر رفت تا فلسطینیها و لبنانیها رنگ آرامش را ببیند و اقتصاد ایران هم از شوک جنگ احتمالی خارج شود.
چهارم: کیهان و دوستانش از خود بپرسند که در زمان برجام، چرا اسرائیل و برخی کشورهای عربی مدام از ضرر بزگ توافق هستهای میگفتند. چرا بعد از خروج آمریکا از برجام آنها کل کشیدند و جشن و پایکوبی کردند؟
همین الان هم آن سو تَرک «جوئیش اینسایدر» رسانه حامی اسرائیل هم از ماسک انتقاد میکند و مینویسد: «تهران میداند که ایلان ماسک اکنون هر روز تمام وقت با رئیسجمهور است. اگر او پیامی را منتقل میکند، در واقع ترامپ است که سخن میگوید. اگر این ایده بزرگ ماسک باشد و نه تهدیدی واضح که از سوی فرمانده کل قوای آینده به ایران منتقل میشود، این ماجرا میتواند خیلی سریع به مشکل تبدیل شود.»
پنجم: اسرائیل، صلح را دوست ندارد. او میخواهد تا جایی که میتواند فلسطین و لبنان را به خاک و خون بکشد و پای ایران را هم به جنگ مستقیم باز کند. وارد شدن ایران به جنگ تمام عیار با اسرائیل یعنی وارد شدن آمریکا و دیگر قدرتهای جهان به این جنگ.
پس عقلانیت حکم میکند جلوی جنگ بزرگ احتمالی را بگیریم و اجازه بدهیم دیپلماسی در کنار میدان کار خود را انجام دهد. اگر میشود با ترامپ توافق کرد باید آن را انجام داد که بیش از هر زمان دیگری به این توافق نیاز داریم.
ششم: بله، ترامپ در ماجرای توافق هستهای نشان داد که قابل اعتماد نیست. اما میشود با تجربه گذشته اینبار با استراتژیها تازه در دیپلماسی و گرفتن تعهدهای قوی وارد مذاکره شد. چیزی که مشخص است این معناست که ما به صورت جدی نیاز به رسیدن به یک توافق بزرگ برای جلوی گیری از یک جنگ بزرگ داریم.
عقل هم میگوید که مذاکره کردن هم بهتر و هم آسانتر از جنگ است. ترامپ الان دیگر سیاستمدار ناشناختهای نیست. افکار او برای ما آشناست. او ۴ سال رئیس جمهور آمریکا بوده و شدیدترین تحریمها را علیه ایران اعمال کرده است. پس حالا باید با توجه به سیاستهای او راهی برای رسیدن به توافق پیدا کرد.
مردم ایران لایق یک زندگی عادی با کمترین استرس هستند و این زندگی با اقتصاد بدون شوک و تورم امکان پذیر است.
هفتم: در زمانهای قرار داریم که باید برای حفظ استقلالمان و نشان دادن قدرتمان، با کشورهای جهان در رابطه باشیم. یعنی هم با چین و روسیه پشت یک میز بنشینیم و هم با آمریکا و اروپا قهوه بخوریم.
کاری که خود چینیها و کشورهای عرب منطقه خلیج فارس انجام میدهند. ما باید از نظر اقتصادی آنها را شریک خودمان کنیم تا به خاطر منافع خودشان به سمت ما غش کنند. نه مثل زمان روحانی که همه تخممرغها در سبد غرب گذاشته شد و نه مثل زمان ریسی که همه نانها از نانواییهای چینی و روسی تهیه میشد.
الان باید وارد بازار بزرگی به نام شرق و غرب شویم و این کار با تدبیر و عقلانیت شدنی است. امیدوارم دولت چهاردهم و شخص رئیس جمهور بدون توجه به داد و بیدادهای کیهان و جبهه پایداری در مجلس، سیاستهای خود را پیش ببرد تا مردم رنگ آرامش را ببیند.